هاناهانا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

هانا کوچولوی ما - بهانه زندگی

مهمونی نی نی ها خونه ما

5شنبه دوستای گلمون از نی نی سایت رو دعوت کردیم بیان خونمون. قبول زحمت کردن و اومدن. امیدوارم بهشون خوش گذشته باشه. به من و هانا که خیلی خوش گذشت و من بعد از مدت ها در جمع دوستانم بودم و خیلی روحیه ام عوض شد. الانم عکسای اون روز رو میذارم و بعدش هم عکسای پارکی که دیروز رفتیم و کلی هانا بازی کرد. مشکات جون خاله هدیس هانا و آرمان خاله آرزو آوا - هانا - بنیتا که من عاشقش شدمممممممممم    آرمان - رادین - آوا - هانا - بنیتا که دیگه طاقت نیاورد بشینه :)) اینجا مه سما هم اضافه شده آرمان چرا رهام عصبانی شده؟؟؟ این دو تا فینگیلا رو ببین مه سما جونم که خیلی بامزه با خودش بازی می کنه ...
25 خرداد 1392

شمال به روایت تصویر

جوووون چه ذختر خوش تیپی حالا یه کم آب بازی لب دریا با مامان حالا یه کم بستنی بخوریم حالا برم دستامو بشورم آخه کف بالکن کی ولو میشه؟ موتور سواری هم حال میده ها حالا برم یه دوری تو دریا بزنم اینم توی خونه خودمون... هانا قهرمان   ...
20 خرداد 1392

3 روز مانده به 20 ماهگی

فقط سه روز مونده که تو عزیز دلم 19 ماهگیت رو تموم کنی و وارد بیستمین ماه زندگیت بشی. الانم که نیستی رفتی مهد کودک. دو روزه که خودت میری تو و کاری به من نداری. باید خدا رو شکر کنم چون اصلا تحمل گریه های تو رو نداشتم و ندارم. از وقتی رفتی مهد که حدود 2 هفته است آبریزش بینی پیدا کردی و خدا رو شکر خوب شدی. خیلی دختر خوبی هستی و تازگی ها هم جمله میگی. البته جمله هات 2 کلمه ای هستن و البته یه بدی بزرگ داری. صبح ها خیلی زود از خواب بیدار میشی   منم خواااااااااااااب می خوام گریه کنم یعنی. شعر می خونی همش میگی تاب تاب عباسی... چشم چشم دو ابرو... توی مهد هم انگار همش توی کریر میری چون گیر دادی به کریر خودت و یا خودت توشی یا عروسکات. تکون مید...
12 خرداد 1392
1